به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «بهترين پناهگاه حكايات و داستان هاى نماز» اثری از آقای رحيم كارگر محمديارى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* مكافات نماز قضا
مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى معروف به شيخ نخودكى در وصيت خود به فرزندش مى گويد:
اگر آدمى چهل روز به رياضت و عبادت بپردازد، ولى يك بار نماز صبح از او فوت شود، نتيجه آن چهل روز عبادت بى ارزش و هباء منثورا خواهد شد.
فرزندم! بدان كه در تمام عمرم تنها يك بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم كه شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رويا به من گفتند كه اين مصيبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد.
اكنون اگر يك شب، نماز شبى از من فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلايى را مى كشم كه به من نازل شود.
سپس حاج شيخ حسنعلى مى افزايد:
پسرم ! تو را سفارش مى كنم كه نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا كه مى توانى غفلت مكن.
از آقاى نظام التوليه سركشيك آستان قدس رضوى نقل است :
شبى از شب هاى زمستان كه هوا خيلى سرد بود و برف مى باريد، آخرهاى شب دستور دادم كه تمام درهاى حرم را ببندد. خادمى خبر داد كه حاج شيخ حسنعلى در بالاى بام در كنار گنبد مشغول نماز است و مدتى است كه در حال ركوع مى باشد و هر چند بار كه مراجعه كردم، در همان حال ركوع بود. گفتم با حاج شيخ كارى نداشته باش، فقط كمى آتش هيزم در اتاق پشت بام بگذار كه وقتى نمازش تمام شد، گرم شود.
آن شب برف سنگينى در مشهد باريد. هنگام سحر كه براى بازكردن درهاى حرم آمديم، به آن خادم گفتم برو ببين حاج شيخ در چه حال است. خادم رفت و پس از چند لحظه برگشت و گفت: حاج شيخ هنوز در حال ركوع است و پشتش از برف پوشيده شده .
معلوم شد كه ايشان از اول شب تا سحر در حال ركوع بوده است و سرماى شديد را اصلا احساس نكرده بود.
نظر شما